طاهاطاها، تا این لحظه: 14 سال و 2 ماه و 16 روز سن داره

گلهای زندگیمون... طاها و طنین

13بدر سال 92

1392/1/18 15:00
نویسنده : مامان
622 بازدید
اشتراک گذاری

به به به...

امسال ١٣بدر زاهدان بودیم...

بعد مشورتهای خانوادگی تصمیم بر این شد ک خاله شیرین ک همیشه از همه زودتر امده و اعزام میشه، برای اینکه هم منتظر بقیه نمونه و کلافه نشه و هم جایی رو راحت پیدا کنیم، زودتر از بقیه بره و جا پیداکنه

ساعت ٨ونیم دیگه جا گرفته بودن... چانعلی

خیلی جای خوبی بود... هم سبز بود و هم جوی آب داشت و هم تپه

اینجور جاها دیگه خوراک طاها هست...

niniweblog.com

دوتا عکس از طاها درحال بازی با برگ و آب و خاک و تپه نوردی

5435

 

دوتا عکس ١٣ بدری از بابابزرگ و طنین جون

33

65

 

طنین خوشگل مامانی تو بغل خودم و درحال شادباش و نیناش ناش...

33

 

طاها و نفس درحال شروع ب آتش بازی....

22

 

اینم طنین جیگر مامانی... با کلای پلیسی داداشش...

11

s

 

طاها جون مامان... در حال سنگ پرانی تو آبهای جمع شده بین راهی!!! و انتظار برای باباش و عمو رضا

b

----------------------------------------------------------------------------------------------------------

--------------------------------------------------------------------------------------------------------------

اینم عاقبت هله هوله خوری طنین خانوم...

از ١٣بدر ک برگشتیم، خانم خانمها شیطنتی کرد و خوابید.

شب حدودای ساعت ١ونیم با تهوع زیاد بیدار شد و مامان رو تا صبح بیدار داشت و مرتب موها و صورتش رو میشستیم تا موادی ک برمیکردونه رو از دور و برش تمیز کنیم.

تا فردا عصر حالش خوب نشد و دکتر متخصص اطفال هم تعطیل بودن و اورژانس گفت به بدنش آبرسانی کن و اگر نشد بیار بستری

تن مامان از کلمه بستری لرزید

نیمه های شب بازهم ب تهوع زد و شدید تر شد...

دیگه بعد نماز صبح خانوم رو بردیم و بستری کردیم...

کوشولو رو آنژوکت ب مچ پاش زدن و حسابی بچه ام اذیت شد و گریه کرد

٧ ساعت زیر اون فشار و جیغ و گریه سر کردیم و بعد نوش جان کردن ٢تا سرم، مرخص شد

اینم عکس زمانی ک آنژوکت رو تازه زده بودن و هنوز سرم وصل نشده بود

22

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان امیرمهدی***
18 فروردین 92 22:20
انشالله همیشه به خوشی و گردش باشید سال نو هم مبارک من نیلو هستم تو نی نی سایت برات پست گذاشتم لطفا بیا و نظر بده پسر و دختر ناز و خوشنامی داری انشالله سایه همچین مادری همیشه بالای سرشون باشه
هستی جون
21 فروردین 92 12:27
الهی... نازنین من الان چطوره طنین جونمون؟ انشالله تاحالا حتما بهتر شده خیلی بهش برس حتما کلی انرژی از دست داده
نغمه(مامان کسری و نیکا )
25 فروردین 92 15:51
اخی نازی منم وقتی کسری 1ساله بود بستری شد اون زمانو سرم همه چی یهوی یادم اومد خدا نگهدار همه نی نیها باشه ایشالاه همیشه به خوبیو خوشی در کنار هم باشین امین