طاها جونم... کامپیوترت مبارک
دیگه طاها جونم 3ساله شده
تا حالا خیلی خوب و مهربون بوده و حرف مامان رو خوب گوش داده و اصلا و حتی برای بازی پشت سیستم ننشسته و موبایل رو هم نگرفته.... خدا خیرش بده
اما الان دیگه +3 سال شده و میتونه کم کم اموزش زبان و وسایل الکترونیکیش رو شروع کنه
این اولین وسیله برای خودِ خودِ خودِش!!!
اول از همه... وقتی خبردار شد میخوایم براش کامی بگیریم...
و طنین هون موقع هندونه خورده بود و با طاها کلی بازی میکرد...
و شبش برای طاها سیستم بستیم و بعد چند روز هم میز و صندلی گرفتیم...
آقا طاها خوابید و طنی مثل همیشه تا ما بیداریم، دورمون میگرده و میچرخه و بازی میکنه
باباشون سیستم رو کلا سرجاش گذاشت و طنین که رفت پشت میز... دیگه بلند نمیشد...
و طاها فردا صبح که بیدار شد... دید سیستمش که قبلا سر راه بود.... نیست
نگران شد که حتما آقا گرگه اومده و خورده اش...
منم چشماش رو بستم و بردمش یر میزش...
این عکس اولین دقایقی هست که با روی نشسته و دستشویی نرفته ، با ذوغ نشسته و داره کیف میکنه
و اینکه هر روز و هر بار که سیستم روشن میشه...
شنگول و منگول و آقاگرگه روی مخ من رژه میرن