تابستان 92 را چگونه گذراندید؟
به به...
تابستون و میوه های خوشمزه... انبه و هندونه و خربزه و....
مثل همیشه وقتی بیرجند میریم... ب ده هم میریم و دست بوس جون جون میریم...
خود جده ی هوا هست و بیرون رفتن و بازی و چرخیدن تو اون محیط باصفا ی هوای دیگه!!
اینم از طاهای الاغ سوار...
و بعد هم هرشب پارک...
یکی از پارکهایی که طاها هرشب وقت بیرون رفتن سرش چونه میزنه و فرم درخواست برای رفتنش پر میکنه... پارک شیر هست...
"پارک شهر" که طاها برای همین دوتا تندیس شیر کنار در ورودی... اسمش رو گذاشته پارک شیر...
بریم ی گشتی بزنیم توش...
معمولا بهد از ورورد ب پارک... دوتا جوجه ی من یا دارن روی زمین دنبال سنگ میگردن تا بندازن تو آب... یا مثل الان تا آرنج دستاشون رو با هر زور و فشاری شده تو آب غوطه ور میکنن و آب میپاشن ب اینور و اونور
انتهی پارک... محل ورزش خانوادگی هست...پیاده روی و دوی نرم ... و وسایل ورزشی که یکی از اونها این دوتا تاب هست که بنظر من بهترین وسیله ی ورزشی برای روح و روان خانواده هاست
و اینهم موقع خروج... که طاها اکثرا درحال دست و پنجه نرم کردن با همین وسیله هست!
پارک بعدی....یعقوب لیث هست...
بازیهای برقی کوچولو و چرخ و فلک و باز هم آب بازی
بعد هم طاها جون میخواست بره کلاس ژیمناستیک...
این هم لباس طاه و ذوق طنین از دیدن داداشش تو اون لباس
طنین جون بعد از بهبودی نسبی... و آماده برای رفتن ب زاهدان و شرکت تو عروسی محسن
اینم طنین خانوم شیطون... تو زیر تلویزیونی...
شیشه و ماجرای شکستنش خودش ی داستان طولانی داره!